آهنگ لیلا مجنون از امانی + متن آهنگ

یک شبی مجنون به خلوت گاهی رفت
گفت ای پروردگاری بی نیاز
نامی من قیس است مجنون کرده ای
خاطری لیلی دلم خون کرده ای

سنگ وساری دستی طفلان کرده ای
کشتی و زخمی نمایان کرده ای
نی پدر راضی زمن نی مادرم
برفگندی عشقی لیلی بر سرم

میبری شب ها به گردون نالشم
کرده ای خاری مغیلان بالشم
عاطفی گفتش که ای مردی غریب
از محبت کردمت این درد نصیب
کاری لیلا نیست این کاری من است
حسنی خوبان عکسی دیداری من است

خوش همین آید مرا این کاری تو
در دلی شب ناله های زاری تو
همره ای چوپان به رمه رفتنت
راز ها همراه ای لیلی گفتنت
گر بنالی در دلی شب زار و زار
دوست دار ناله ای زارت منم

من نگویم که به دردی دلی من گوش کنید
بهترآنست که این قصه فراموش کنید
عاشقان را بگذارید که بنالند همی
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید